۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

حجتیه ، روایت یهود از تشیع

علیرغم تمامی تلاش یاران وسردمداران این تفکر در اینسو وآنسوی مرزبرای مخفی نگاهداشتن خود،با تعویض مرتب نام ونشانی خود، این تفکر هم مانند هر فرآیند دیگری از افعال آن قابل شناسائی ، تعقیب و حتی پیش بینی بوده است.
کافیست بدانیم که اساس تفکر این دسته،مبتنی برمجبور ساختن خالق بر ظاهر ساختن امام غائب ،با توسل به ترویج فسادوفحشا،قتل و غارت ونا امن نمودن جهان بوده است.برای هر کسی که کوچکترین اطلاعات از اسلام و خصوصا تشیع داشته باشد همین چند نکته اولیه از اساس این تفکر کافیست برای ضداسلامی ضدالهی و ضد تیع اعلان نمودن آن .اما در عملکرد -هرقدر هم که اینان خودشان را در دخمه های اورشلیم و.. پنهان نمایند -شیوه ایشان تائید کننده نظریه ایست که اساس تفکر آنها را بر ترور و دشمنی آشکار با خالق میداند. اینان اولین محور حرکت خود پس از پیدایش را مخالفت و نابودی بهائی گری و بهائیان اعلان نمودند.بهائی گری که به اعتراف بانی آن -که اول ادعای امام زمان بودن ،بعد ادعای پیامبری ودرنهایت هم ادعای الوهیت نمود-[لازم به تاکید میدانم که بنده هم مانند هر ایرانی به آزادی اعتقاد و انتخاب افراد ایمان دارم و این نوشته تنها در جهت شناسائی تفکر و افرادیست که رسیدن هدف خود را در نابودی ایران میدنستنه اند.-هر شخصی که مانند بنده فرصت و دسترسی به منابع لازم را داشته تا در مورد بهائی گری تحقیق نماید دیده است که این تفکر اگر چه در ایران آغاز شد اما تماما از بیرون ایران هدایت و کنترل شده است....حجتیه درست زمانی به اعلان دشمنی با این دسته پرداخت که دیده شد علیرغم تمامی تبلیغات، رشد درصد گروندگان به آن هیچ قابل توجه نیست.اینجا بود که این تفکر تروریستی مانند قارچ سر برآورده و بقول خود شروع به قلع و قمع پیروان آن نمود و این آغاز رشد گرایش به این تفکر در ایران و منطقه شد.حتی اگر ندانیم که بانیان تفکر حجتیه افرادی یهودی الاصل بوده اند، نتیجه عملکرد حجتیه در ارتباط با بهائی ها اثبات کننده وحدت اساسی بین این دو دسته میباشد. و این اثبات یک تئوری برای یهودیان بود که برای ترویج یک تفکر-هرقدرهم احمقانه باشد- کافیست متضاد آن را هم خلق کرده و بجانش بیندازید.به این ترتیب نه تنها تشیع جلوه وحشیانه یافت بلکه اساس تفکری که سالها بعد میبایست یک ظاهرا انقلاب را در ایران اداره نماید نیز به ثبت رسمی رسید.
*
هرکسی که کوچکتریت اطلاعی از اسلام و تشیع داشته باشد میداند که ممنوعیتهای اعمال شده در ج.ا نه تنها کوچکترین ربطی به اسلام و تشیع نداشته بلکه ناقض اساس اولیه این تفکرهاست.آیا کسی هست که تردید داشته باشد تنها نتیجه این ممنوعیتهای حجتیه ای ج.ا ،ترویج فحشا و فساد و بی دینی در کشور ما بوده؟آیا این را بانیان ج.ا ندیدند؟ البته روشن است که بدنبال همین بوده اند و گرنه از راه ظلمانی خود بازمیگشتند.
آیا تردیدی در این هست که با توجه به عملکرد ج.ا میتوان براحتی نتیجه گرفت که اساس تفکری که ج.ا بر آن پی گرفته تفکر حجتیه ای بوده؟
آیا میتوان تردیدی در این واقعیت داشت که تنها نفع برندگان از ج.ا ترکیه و اسرائیل بوده اند؟ همان ترکیه و اسرائیلی که در اساس یکی بوده اند .واینک پس از شروع روند دگردیسی صهیونیزم و انتخاب ماسک مسلمانی از سوی آن میروند تا از یک طرف بوسیله عوامل دست نشانده خود در نیروهای مسلح و اطلاعاتی  و بخش اقتصاد ، تمامی مردم ما را از دین و تشیع بیزار نموده و تفکر صهیونیستس اسلامی خود به نام -نورچی ها- را در تمامی کشورهای اسلامی مانند سرطان سرایت دهند.

حجتیه به عنوان یک هسته زیرزمینی یک روز آغاز شد و اینک بر تمامی ارکان حکومت در ایران حاکم میباشد. و اگر آن دسته از شرافتمندان در نظام ج.ا که دلسوزی نسبت به اسلام و ایران و تشیع و مردم مظلوم ما دارند دیر جنبیده و این عوامل را از ایران ریشه کن ننمایند ، دیگر برای هر حرکتی دیر خواهد بود  .
در این تردیدی نیست که شرافتمندان باقیمانده در ج.ا در حال چاره اندیشی بوده اند اما کاش این عزیزان کار امروز به فردا نیفکنند و ایران را هر چه زودتر پاکسازی کامل نمایند

*
لازم به تذکر مجدد میدانم که هیچکدام از نوشته های بنده در جهت مخالفت و ایجاد نفرت بر علیه یهودیان یا هیچ گروه دیگری نبوده و حتی باید تاکید نمایم که اساس دشمنی با یهود را موضوعی ایجاد شده توسط صهیونیستها برای بازارگرمی خودشان میدانم و همواره تاکید نموده ام بیشترین فحش و ناسزا دهنده به اسرائیل ،ماموران خود آنها بوده اند.
ما ایرانیان در پی ءنجات وطن خود ناچار از شناختن روش و اهداف کسانی هستیم که چشم بر تصاحب ایران دوخته اند.