۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

سالی که نکوست از بهارش پیداست.



چه زیبا و عمیقند ضرب المثلهای ایرانی که نشان دهنده عمق آگاهی، جهان بینی و عاقبت اندیشی مردم ما بوده اند.
*

برای دستیابی به ریشه های خارجی و شناخت عوامل اصلی آنچه در سال پنجاه و هفت در ایران روی داد ،بهترین راه شناخت اهداف واقعی ،جهت و سمت حرکات ج.ا و تفکر حاکم بر آن سیستم میباشد.آنچه در وهله اول باید بدان دقت نمود اینست که آنچه در ایران رخ داد تنها یک حلقه -وشاید حلقه اصلی- آنچیزیست که از آن به عنوان پروژه خاورمیانه بزرگ یاد شد و بعدها تبدیل به پروژه وسیع شده خاورمیانه وشمال افریقا شد.اگرچه  این پروژه با اعلان اولیه آن از سوی حکومت امریکا آغاز گرفت اما بی تردید پس از واقعه تروریستی یازده سپتامبر و دسترسی مقامات امریکائی به واقعیت دست داشتن برخی محافل صهیونیستی در آن ، از سوی امریکا تماما خاتمه پذیرفت.دلیل آن نیز بسیار واضح است؛ یکی از اهداف اصلی این پروژه-در نسخه اصلی- استقرار ثبات و صلح در این منطقه با اجرای سریع طرح صلح بین اعراب و اسرائیل بود.اما پس از آن واقعه تروریستی امریکائیها احتمالا دریافتند که به اندازه کافی به اهداف ضدامریکائی ایشان تا به آن زمان خدمت نموده اند.
*
درتاریخ ششم اسفند سال نود شمسی خبرگزاری مهر به نقل ازمشاور ارشد رهبر روحانی -ولایتی-که ظاهرا دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی نیز هم باشد، نوشت :حفظ انقلاب های شمال افریقا مهمتر از پیروزی آنهاست.او که در جمع میهمانان خارجی این مجمع سخن میگفته در ادامه افزوده :"مبارک ،بن علی و قذافی دست نشاندگان کشورهای غربی بوده ،درصدد مقابله با اسلام بودند ولی به ناگاه نهضت بیداری اسلامی از درون مردم کشورهای مصر، تونس و لیبی شکوفا شد."
آنچه که این شخص از آن بعنوان شکوفائی -به ناگاه- نهضت بیداری اسلامی یاد کرده همان است که ترکها نام بهار عربی بدان داده و به انواع مختلف و با زحمت بسیار تلاش کردند که مستقیما نگویند این طرح از آن ما بوده و ما اجرا کننده آن هستیم.-نگاه کنید به آرشیو رسانه های ترک-یادآوری میکنیم که تقریبا در تمامی موارد وزیر خارجه ترکیه این از این وقایع در سخنان خود به عنوان انقلابهای اسلامی یاد کرد.
از سئوالهائی که بصورت منطقی  پیش میاید یکی این است که هدف این "نهضت بیداری اسلامی" که دبیر کل مجمع به اصطلاح جهانی آن اعتراف میکند که -به ناگاه- شکوفا میشود و اصرار دارد که شنوندگان قبول کنند که این -به ناگاه- شکوفائی ،از میان مردم همان کشورها منشا گرفته.؟
پاسخ این سئوال نیز در لابلای سخنان گهربار عوامل ج.ا روشن میشود. رئیس جمهور یهودی الاصل -که مهلتش به پایان رسید- در مصاحبه ای با یکی از رسانه های ترکیه-که در یوتیوب موجود است- اظهار کرده بود:ما به همراه ترکیه ابرقدرت خواهیم شد.-دراینجا لازم به یادآوریست که همه بررسیها نشان دهنده این واقعیت است که اجرا ونهائی کردن این پروژه-که بعد خواهیم دید هیچ ربطی به اسلام ندارد- بدون در دست داشتن ذخائر نفت و گاز ایران از سوی ترکیه و اسرائیل ممکن نیست.اگر چه این تنها دلیل نیز نبوده که حضرات را وادار نموده پیش از هر جای دیگر مهره های خود را در ایران برسرکار آورند.
در روزهای اخیر برخی مجامع بین المللی اقدام به نشر نتایج این -بهارعربی- پرداختند. بر طبق این آمار از سال دوهزار و یازده میلادی تا کنون در کشورهای تونس ،مصر، لیبی، سوریه ،یمن و بحرین بیست و هشت هزارو نهصدوهفتاد نفر کشته شده اند.از تعداد زخمی ها آماری منتر نشده.این نتایج روشن از جمله دلائلی بوده که مردم مصر با یک اعتراض عظیم -بیش از ده میلیونی- ارتش آگاه این کشور را ترغیب نمودند تا حکومتی را که اکنون روشن است مستقیما از سوی ترکیه و غیرمستقیم توسط اسرائیل کنترل میشده را به کنار زنند.
دراین میان نباید حرکت مردمی ترکها بر علیه حکومت آن کشور را نیز فراموش نمود ،حرکتی که پایه های حکومت پروژه اسرائیل بزرگ در منطقه را لرزاند .تا جائی که عوامل ایرانی این پروژه نیز به التماس افتادند.درست در روزهائی که نخست وزیرترکیه از مسئولان کشورش درخواست کرد که یکی یکی از مردم خواهش کنند که به اعتراضات خود پایان دهند ،در یک رده بندی مضحک-که نشان دهنده جایگاه عوامل ایرانیِ پروژه اسرائیل بزرگ است- رئیس ستاد مشترک ج.ا ،پس از شهردار استانبول نوبتش رسید که از مردم ترکیه و مصر بخواهد سردمداران خود را تابع باشند.نکته جالب دیگر این است که در لابلای سخنان این حضرات نکات افشا نشده ای از زبان خودشان شنیده میشود. این شخص که سخنانش در روزنامه حریت به تاریخ یک تموز دوهزارو سیزده چاپ شد از رهبران ترکیه و مصر به عنوان رهبران انقلابی یاد کرده و از مردم این کشورها درخواست کرد از آنها حمایت کنند.
به این ترتیب مشاهده میشود که منظور این حضرات از انقلابی بودن چیزی جز خدمت به منافع ضدامریکائی آن دسته از صهیونیستهائی نیست که با هدف نابود کردن امریکا در پی ایجاد اتحاد بظاهر اسلامی بین کشورها ، تشکیل یک بلوک جدید در برابر امریکا و در نهایت نابودی آن بوده اند.
سئوال این است آیا این حضرات چه جایگزینی برای امریکا ،جز خود ،نشان میدهند. اما ایشان که خود را در پشت دهها ماسک پنهان میکنند و پر واضح است در پی ایجاد جنگ میان مسلمانان دنیا و مسیحیان میباشند، چگونه ممکن است قصد مثبتی از این حرکت خویش داشته باشند. حرکتی که در نوشته های بعد خواهیم دید هدف اصلی آن اصل تخریب و ترویج  تاریکی وفساد در دنیا بوده است.
اینجاست که ضرب المثل ما خود را بخوبی نشان میدهد : سالی که نکوست از بهارش پیداست.









۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

شادی ایرانیان ،شادی آسمان است




دنیائی از شور وزندگیست دیدن شادی ایرانیان.سربلندی مجدد وبازگرداندن سعادت به حیات ایرانیان آرزوی تک تک وطن دوستانیست که با تمام وجود نگران و امیدوار به آینده هستند.هموطنانی که تنها با آگاهیشان نسبت به حقایق آنچه در ایران رخ داده است که میتوانند موضع لازم را اتخاذ نمایند.تمامی بررسی ها نشان دهنده این واقعیت تلخ است که اکثر هموطنان از آنچه در وطن ما روی داده آگاهی ندارند و هنوز عده زیادی تصور میکنند آنچه در سال پنجاه و هفت روی داد یک انقلاب بوده و حتی هستند هنوز عده ای که به اسلامی بودن آن نیز اعتقاد دارند.

*

سالها قبل نیزمردم مظلوم و پاک ایران با انتخاب محمد خاتمی به عقلانیت ولزوم تصفیه نمودن ایران از افراد و افکار تروریستی رای دادند.علیرغم تمامی مشکلات بر سر راه ،ایشان نیز تلاش خود را نمود اما پس ازشروع دومین دور ریاست جمهوریش ،وی اصرار داشت که به حق باید قانون مداری بر تمامی ارکان حکومت حاکم گردد.اما انفجار سه گلوله خمپاره هشتاد میلیمتری در یک ظهر تابستانی که به محوطه ریاست جمهوری پرتاب شده بود در واقع عرض اندام نمایندگان ظلمت در ج.ارا به ایشان خاطر نشان ساخت ؛که عملا با این حرکت میگفتند اگر تسلیم ما نشوی در ایران جنگ داخلی راه می اندازیم.پس از آن بود که ایران شاهد آغاز قتلهای زنجیره ای و... در نهایت ظاهر شدن چهره گردانندگان اصلی ج.ا گردید.ایشان که بعدها از سوی رهبر روحانی به عنوان جریان انحرافی خوانده شدند،درواقع زیر چتر تفکر ساتانیستی حجتیه گردآمده و با حمایت مستقیم ترکیه و کنترل غیرمستقیم اسرائیل ،در طول سه دهه تمامی ارکان نظام را در دست گرفته،اولین رهبر روحانی را بدلیل اعتراضاتش و با هدف زهرچشم نشان دادن به بقیه برتخت جراحی به قتل رسانده بودند،بعدها تقریبا تمامی افراد اصلی ج.ا از جمله پسر او را یکی پس از دیگری حذف نمودند.

*

زمانیکه مرحوم منتظری آخرین تلاشش برای کمک به ایران را با بزبان آوردن این جمله نمود قطعا میدانست که جان بر سر بزبان آوردن آن خواهد گذاشت .او اما با شهامت گفت: این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی.

اکثرا تصور میشد که رهبر فعلی روحانی با ایشان مخالف بوده تا زمانیکه ایشان اصطلاح -جریان انحرافی- را بزبان آورد.این اصطلاح در واقع از آن مرحوم منتظری بوده که خطاب به شیطان پرستان حجتیه عنوان نموده بود.

رهبر روحانی فعلی روزی که این اصطلاح را بکاربرد اضافه نمود :تا من زنده هستم اجازه پیروزی به این جریان نخواهم داد.او با استفاده از اصطلاحی که منتظری بکاربرده بود پیامی آشکار داد.

اینک برنده انتخابات ریاست جمهوری تاکید میکند :اگر نبود درایت رهبر روحانی،ایران این روز را نمیتوانست ببیند.

تمامی شواهد نشان دهنده این است که رهبر روحانی پاسخ صریحی به مردم ما داد که با آگاهی و هوش فوق العاده خود از جریان وطنفروش بازی نخورده و بر علیه رهر روحانی به میدان نیامدند.امید است ایشان و وفاداران ایشان نیز در جهت منافع ایران و ایرانی با تکیه برخالق یکتا ایران را پاک نموده و راه تعالی آن را بگشایند.مردم ما به هیچ روی دشمنی با امریکا و مردم آن نداشته و نخواهند داشت.شعارهای ضدامریکائی تنها و تنها در جهت بستن هر راهی جز ضمیمه شدن ایران به ترکیه=اسرائیل بر مردم مظلوم ما بوده است.

*

مردم پاک ما درشرایط فعلی با هوشیاری هر چه بیشتر میبایست از هر حرکتی در جهت تصفیه کامل ایران از تفکر و افراد حجتیه ای وافراد دست نشانده ترکیه و... حمایت نمایند .